English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8185 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i am at your service U در خدمت شما هستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
career U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
wait on U خدمت رسیدن و خدمت کردن
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
wait upon U پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
am U هستم
i am pushed for money U هستم
I'm U من هستم
iam d. to go U ارزومندرفتن هستم
we owe him for his services U خدمات او هستم
I'm thirsty. من تشنه هستم.
I'm hungry. من گرسنه هستم.
i have not a dry t. on me U سر تا پا خیس هستم
I'm your age. U من هم سن شما هستم.
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
i am under obligation to him U من ممنون او هستم
i feel U گرسنه هستم
feet dry U روی هدف هستم
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
i feel sleepy U خواب الود هستم
i am under obligation to him U زیر بارمنت او هستم
own a house U دارای خانهای هستم
iam in bad U خیلی در تنگی هستم
i await you U منتظر شما هستم
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
iam a for his life U برای جانش دل واپس هستم
i owe him & U پنج لیره به او بدهکار هستم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
i am about that U من در این خصوص دلواپس هستم
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
I agree with you completely. U من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt U مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I have done my homework. I know how to cope . U من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'm full. U من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you . U من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I'm dying to know what happened. U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
Can you show me on the map where I am? U آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
duty U خدمت
offices U خدمت
office U خدمت
sorb U خدمت
on service U سر خدمت
serviced U خدمت
service U خدمت
on duty U سر خدمت
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
dismissal U اخراج از خدمت
ministers U خدمت کردن
sea duty U خدمت دریا
veteran service U خدمت سربازی
record of service U سابقه خدمت
ready for duty U اماده خدمت
public service U خدمت بجامعه
minister U خدمت کردن
serve U خدمت کردن
dismissals U اخراج از خدمت
service calls U شیپور خدمت
shipmate U هم خدمت درناو
service uniform U اونیفرم خدمت
to wait U خدمت رسیدن
service obligation U تضمین خدمت
serves U خدمت کردن
served U خدمت کردن به
while on duty U حین خدمت
au pair U خدمت تهاتری
served U در خدمت بودن
served U خدمت کردن
service medal U نشان خدمت
service stairs U پلکان خدمت
serve U خدمت کردن به
serve U در خدمت بودن
service contract U قرارداد خدمت
service cap U کلاه خدمت
shore duty U خدمت ساحل
desertion U فرار از خدمت
desertion U ترک خدمت
active service U خدمت کادرثابت
drafted U به خدمت فراخواندن
drafts U به خدمت فراخواندن
servant U پیش خدمت
servants U پیش خدمت
casket U کلاه خدمت
caskets U کلاه خدمت
draft U به خدمت فراخواندن
serves U خدمت کردن به
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
be off one's duty U سر خدمت نبودن
attendance U خدمت ملازمت
extra duty U خدمت اضافی
breach of duty U ترک خدمت
honorable service U خدمت با افتخار
exempt from duty U معاف از خدمت
information service U خدمت اطلاعاتی
carded for record U از خدمت صف معاف
duty station U محل خدمت
attendances U خدمت ملازمت
military service U خدمت نظامی
compulsory service U خدمت وفیفه
chancery U در ان خدمت میکند
national service U خدمت ملی
in service U به خاطر خدمت
general discharge U خاتمه خدمت
ministrant U خدمت کننده
obliging U اماده خدمت
on duty U درحین خدمت
off duty U خارج از خدمت
active federal service U خدمت کادر
au pairs U خدمت تهاتری
conscription U خدمت اجباری
serves U در خدمت بودن
personal service U خدمت شخصی
ministration U اداره خدمت
one's service U خدمت یکسره
half pay U حق انتظار خدمت
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
desertion U ترک خدمت کردن
rewards U جبران خدمت اجر
rewarded U جبران خدمت اجر
reward U جبران خدمت اجر
conscientious objection U خودداری از خدمت سربازی
d. certificate U ورقه پایان خدمت
distinguished service cross U نشان صلیب خدمت
day of duty U تعداد روزهای خدمت
gun book U دفترچه خدمت توپ
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
desert from military service U فراری از خدمت نظام
serve U خدمت انجام دادن
national service U خدمت نظام وظیفه
military service U خدمت زیر پرچم
servitude U خدمت اجباری رعیتی
draft order [American English] U دستور به خدمت [سربازی]
arrivals U حضور در خدمت فرستی
arrival U حضور در خدمت فرستی
on-the-job training U آموزش ضمن خدمت
rota U جدول نوبت خدمت
rotas U جدول نوبت خدمت
honorable service U خدمت افتخار امیز
military service U خدمت نظام وفیفه
leave of absence U ایام ترک خدمت
permanent duty station U محل خدمت دایمی
efective U واجدصلاحیت برای خدمت
to serve in the army U درارتش خدمت کردن
call-up order U دستور به خدمت [سربازی]
distinguished service cross U نشان خدمت ممتاز
to bear arms U خدمت نظام کردن
au pairs U وابسته به مبادلهی خدمت
in serving training U اموزش ضمن خدمت
active duty U خدمت کادر ثابت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service ribbon U لنت نشان خدمت
au pair U وابسته به مبادلهی خدمت
inbearing U فضولانه حاضر خدمت
inbearing U ناخوانده حاضر خدمت
walking ticket U ورقه خاتمه خدمت
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
effective U سرباز اماده به خدمت
to serve in the ranks U خدمت سربازی کردن
Recent search history Forum search
1i am hungry
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1طرح خدمت سربازی یا امریه به انگلیسی چی می شه؟
3من داکتر هستم
3من داکتر هستم
3من داکتر هستم
1دیگه مثل قبلا به مردم کمک نمیکنید. با خود شما سایت پردیک هستم. نمی خوام برام ترجمه کنید
1من که ایران هستم . چطوری منو دوست داری
1من خوب هستم
0ستاره هشت پر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com